

لالا لالا مامان چشماش بیداره
مثل هر شب لولو پشت دیواره
دیگه ابرا تو رو از من گرفتن
گل های باغچمون بی تو چه خاره
امشب یه جور دیگه بی تابه…
چرا هر کاری میکنم آروم نمیشه
ماه دخت، دخترکم آروم بگیر
چرا خورشید طلوع نمیکنه، چرا هنه جا تاریکه، همه جا غمگینه
آروم بگیر مادر، کی گفته تو ازم دوری؟
دارم دیوونه میشم
چرا من؟
چرا ماهدخت من؟
کاش زمان به عقب برمیگشت
کاش الان جفتمون اینجا بودیم
به قلمی پر از بغض از راضیه
روستای دَل به سال ۱۳۵۳
کرج، شاهین ویلا ۲۲ بهمن جنوبی نبش دوم غربی کنار مدرسه